مسابقه تير اندازی در زمان تيموريان هرات
دوکتورمحمد شعيب مجددی دوکتورمحمد شعيب مجددی

 

برادران هندوخواجه و ياقوت مستعصمی را خليفه مستعصم باالله خريد. هندوخواجه را به خطاطی و ياقوت مستعصمی را به تير اندازی ترغيب ، تشويق و هدايت داد اما ياقوت مستعصمی را به تير اندازی شوق و رغبت نبود و همه تيرها را شکستانده قلم می ساخت و به خطاطی که عشق و علاقه داشت می پرداخت و در هنر خطاطی شهره روزگار خود گرديد. برادر ديگر ، هندوخواجه برعکس به تير اندازی ذوق و تمايل داشت قلم و دوات را به دست فراموشی سپرد هرآنچه در يد قدرت او بود به تير و کمان ميداد و در تير اندازی قهرمان زمان گرديد.

 

 

 

هنـــدو نديده ام که چو گرگان جنگجوی

 

هرچه آيدش به دست به تير و کمان دهد

 

 

 

هندوخواجه برای مسابقه قهرمانی تير اندازی رنج سفر خراسان کشيد و ادعا نمود که ريکارد دورترين فاصله تير اندازی را قايم نمايد. او درحاليکه چشم و ذهن همه مردم را به خود جلب نموده بود به هرات آمد تا اين مقام قهرمانی و ريکارد تير اندازی  را به اثبات برساند. پهلوان هندوخواجه تير و کمانش را گرفت. مردم هرات ، دوستداران تير اندازی و اراکين دولتی به تماشای اين مسابقه قهرمانی آمدند. پهلوان هندوخواجه تير و کمانش را آماده ساخت و با انتهای قدرت تير از کمان رها نمود. تير فاصله زيادی پيمود در منطقه ای بنام جرغلک که بين دروازه عراق و فيروز آباد هرات می باشد بر سينه

 زمين نشست و ريکار دورترين فاصله تير اندازی  قايم گرديد. در آنجا ميلی بياد بود اين مسابقه و ريکار  قهرمانی تير اندازی نصب نمودند و آوازه و شهرت هندوخواجه زبان به زبان در چهار اطراف بلاد پخش گرديد. مهر و محبت هندوخواجه چون ناوک بر دلهای مردم نقش بست و حرمت و احترام اين قهرمان سترگ افسانه يی ذکر زبان عام و خاص گرديد. سالهای سال مرد و زن ، پير و جوان با قهرمانی هندوخواجه زندگی را دنبال می نمودند و احدی از قهرمانان تير اندازی را يارای اين ميسر نشد که ريکارد هندوخواجه را بشکناند.

 

در عهد پادشاه بزرگ سلطان حسين ميرزا بايقرا پهلوان حسن شاه پا بعرصه ميدان تير اندازی گذاشت و ادعا نمود که ريکارد قهرمانی  تير اندازی  هندوخواجه را طی فاصله بيشتری بشکناند و ميلی بر ريکار جديد بناء نمايد. مردم عام و خاص ، پير و جوان که با ريکارد قهرمانی هندوخواجه انس و عادت گرفته بودند با جهانی از تعجب و حيرت برای اثبات ادعای پهلوان حسين شاه به محل تير اندازی حلقه زدند. توجه شاه و گدا به تير و کمان پهلوان حسين شاه غرق و با بی صبری منتظر لحظاتی بودند که تير از کمان اين پهلوان در فضا به پرواز آيد. آن لحظات دير گذر به فراموشی سپرده شد و ريکارد هندوخواجه

 که مردم به آن عادت کرده  و محبت داشتند بدست امتحان سپرده می شد. پهلوان حسن شاه تير و کمانش را در بين بازوانش بشارت آزادی ميداد. هنوز تير را رها نکرده بود که ناوک تير در قبضه زندانی گشت و شکست. پارچهً از تير دردست پهلوان حسن شاه فرو رفت. خون هر طرف جاری شد و دستش چنان زخم بزرگ برداشت که برای هميش از تير اندازی فارغ بال گرديد. مردم که با جهانی از احساسات و هيجان شاهد آن صحنه بودند به زخمی شدن پهلوان حسن شاه متاثر گرديده و از اينکه ريکارد قهرمان محبوب شان هندوخواجه هنوز پای برجا است مثل اينکه پرنده دل از قفس آزاد گشته باشد آرامش در جهان احساسات قهرمان ط

 لبانه مردم بدست لبخند ملايم رضائيت بخش سپرده شد و با صحبتهای گرم و صميمانه در لابلای کوچه ها و پس کوچه ها شکست تير حسن شاه را دليل بر کرامات هندوخواجه ميدانستند و محبت و علاقه مردم به هندوخواجه بيشتر و محکمتر گرديد.

 

مدتی ازاين واقعه گذشت تا اينکه پهلوان ديگری بنام جلال الدين ابويزيد در جهان تير اندازی دربار سلطان حسين بايقرا زبانزد عام و خاص گرديد و نسل جديد به پهلوان جلال الدين ابويزيد عشق و محبت پيدا نمودند. پهلوان جلال الدين ادعا نمود که ريکارد هندوخواجه را بشکناند و يکبار ديگر دلهای علاقمندان هندوخواجه به تپش درآمد و آوازهً اين مسابقه قهرمانی تير اندازی در چهار ديوار خانه ها ، کوچه ها ، دهکده ها و شهر ها  زبان به زبان ميگشت. پادشاه بزرگ سلطان حسين بايقرا ووزير اعلی اميرعلی شيرنوايی مهر صحه براين مسابقه تير اندازی زدند. امير ، نظام الدين عبدالحی که امو

 ر شهر داری وورزش را بعهده داشت برای داوری و حکمت اين مسابقه بزرگ پهلوان حسين شاه قوچاقی که مردی با تجربه در تير اندازی بود انتخاب نمود. تاريخ اين مسابقه بزرگ تير اندازی روز دوشنبه 22 شعبان 892 هجری تعيين گرديد. روزها و شب های هيجان انگيز با تبصره ها و گفتگو ها پيرامون اين مسابقه تير اندازی دنبال می شدند. شب پيش از مسابقه هرطرف زمزمهً اين مسابقه و ريکارد قهرمانی هندوخواجه که به صحنه امتحان گذاشته می شد محافل و مجالس را زيب و زينت می داد. امور مسابقه توسط کارمندان ورزيده و مجرب آماده ميگرديد و پهلوان جلال الدين ابويزيد با دوستان و مربيان در سعی و تلا

  بودند تا با بهترين تير و کمان ، شکستن ريکارد هندو خواجه را با موفقيت بدست بياورند. و به آرزوی اينکه پهلوان جلال الدين ابويزيد عاليترين تير و کمان در اختيارش باشد از استاد احمد شيرازی که بهترين کمان ساز آنزمان و استاد شاهی هيروی که در تير سازی يکتای زمانه بود خواستند تير و کمان درخور اين مسابقه بزرگ را تهيه بدارند. بهترين تير و کمان توسط استادان بزرگ در اختيار پهلوان جلال الدين ابوزيد قرار گرفت و با تمرينات فوق العاده و آموزش مربيان با تجربه برای شکستاندن ريکارد تيراندازی هندوخواجه آماده مسابقه بزرگ می شد.

 

لحظات به پايان ميرسيد. غروب دل انگيزی بود . نور خورشيد دامن آسمان آبی رنگ را با ناوک نور لاله گون می ساخت. دامن خونين آسمان بر چهره قلعه اختيارالدين ، گنبد سبز، منار ها و گلدسته های مسجد جامع ، پيام بزرگترين مسابقه قهرمانی تير اندازی را می نگاشت و مردم با دلهای هيجان زده و جهانی از ترس و اميد و وسوسه و اشتياق به خانه رفتند و به دور چراق اين مسابقه ، کودکان صد ها سوال راجع به هندو خواجه  توسط جلال الدين ابويزيد می نمودند و تا نيمه های شب به انتظار فردا که ريکارد قهرمانی هندوخواجه توسط پهلوان جلال الدين ابويزيد به صحنه امتحان گذاشته می شد ، خواب از چش

 مان شان پريده بود.

 

صبحگاهان روز دوشنبه 23 شعبان 892 هجری که عطر گل گلاب ، بوی نسترن و نازبو مشام را خوشگوار می ساخت و نور خورشيد با شرم و ادای دخترانه در آغوش آسمان نقاب از چهره برميداشت و در سواحل هريرود  برج و باروی هرات را با زيور درخشش تابان می ساخت مردم هرات زن و مرد ، پير و جوان ، شاه و گدا با شوق و ذوق مسابقه تير اندازی  از خواب بلند شدند و از کوچه و پس کوچه ها حتی از راههای دور و دراز به محل مسابقه تير اندازی آمدند. زنها و کودکان پشت بامها چشم به گامهای پهلوان جلال الدين ابويزيد دوخته بودند. سلطان حسين بايقرا با خدم و حشم و ترتيبات خاص شاهانه به تماشای اين مسابقه می

  آمدند و سم ستوران وزير دانشمند امير علی شير نوايی با اراکين دولتی پادشاه را دنبال می نمودند. تپه سلطان ميرعبدالواحد شهيد جلوه و شکوه خاصی پيدا نموده بود. تماشاگران و علاقمندان و ورزش دوستان از چهار سوی جهان با دلهای هيجانی و احساساتی انتظار پهلوان جلال الدين ابويزيد را ميکشيدند. پهلوان جلال الدين ابويزيد به همراهی مربيان و دوستان گامهای قهرمانانه اش را بر سينه خيابان و کوچه های شهر هرات چنان می گذاشت که لرزه بر دامن سياه کوه و سفيد کوه می پيچيد. شور و شوق مردم با ديدن پهلوان جلال الدين ابويزيد در فضا می پيچيد و کودکان مستی کنان از دنبالش می دو

 دند. سر بامها زن ها زير چادر های رنگی چشم به پهلوان جلال الدين ابويزيد می دوختند و با دعا های بلند او را بدرقه می کردند. شهر هرات غرق جهانی از خوشی و شور و شوق بود و دلهای مردم در جهانی از اضطراب و دلهره می لرزيد. آنهائيکه به ريکارد قهرمانی هندوخواجه انس و عادت و علاقه فراوان داشتند ترس از اينکه مبادا جلال الدين ريکارد هندوخواجه را بشکناند ، دلهای شان ريش ريش و درعين حال اميد و مژده ظهور يک قهرمان ديگر ، شوق و احساسات پاک پيروزی ، غنچه شادی و سرور را در باغ دلهای شان باز می نمود.

 

پهلوان جلال الدين ابويزيد به محل مسابقه رسيد. سلطان حسين بايقرا ووزير دانشمند امير علی شير نوايی ، بزرگان دولتی ، معززين ومردم غيور و شجاع و علم پرور هرات همه چشم به چهره پهلوان جلال الدين ابويزيد دوخته بودند و مثل اينکه يکبار نفس در سينه ها قيد شده باشد ، سکوت هر طرف حکمفرما گرديده بود. پهلوان جلال الدين ابويزيد تير و کمان ساختهً استاد شاهی هيروی و استاد احمد شيرازی را بدست گرفت و موظفين و داور اين مسابقه قهرمانی تيراندازی متوجه تطبيق اصول و قوانين مسابقه بودند. پهلوان جلال الدين ابويزيد کمان را در بين سر انگشتان خويش گرفت و با دست ديگر تير را

 بلند نمود.  ناوک تير را در بين سرانگشتانش در آغوش کمان چسپاند،  با انتهای قدرت تير را به عقب کشيد ، مثل اينکه تمام انرژی و توانش را جمع نموده باشد. هم سنگر ، با شوق و اميد پيروزی تير را از کمان رها نمود. چشم همه به تير رها شده دوخته بود. تير مثل سيمرغ که از قفس کمان آزاد شده باشد در دامن آسمان پرواز ميکرد و بسوی ميل ريکارد هندوخواجه به پيش ميرفت همه غرق تماشای پرواز تير بودند. لحظات هيجان انگيزی بود و به کندی می گشذت. تير درحاليکه سرعت فوق العاده داشت در نظر تماشاچيان چنان می نمود که آهسته آهسته در دامن آسمان می خزد و به ميل ريکارد هندوخواجه نزديک می

 د.

 

احساسات سراپای مردم را در آغوش خود گرفته بود. کسی فرياد شوق و ذوق می کشيد. ديگری در جهان سکوت و تعجب غرق بود. تير جلال الدين ابويزيد فاصله ها را قهرمانانه می پيمود و به تپه سلطان ميرعبدالواحد شهيد نزديک ميگرديد. ميل ريکارد قهرمانی تير اندازی هندوخواجه روی زمين در انتظار گنگی بسر می برد. تير نزديکتر شد ، تا اينکه مثل مرغ آزاد شده از بالای ميل ريکارد هندوخواجه پرپر زنان گذشت و ريکارد قهرمانی تير اندازی هندوخواجه را شکست و در فاصله 53 گز بيشتر از ريکارد هندوخواجه برزمين فرود آمد. پهلوان جلال الدين ابويزيد و مردم غرق در شادی و سرور هرات اين ريکارد قهر

 مانی تير اندازی را جشن گرفتند. سلطان حسين بايقرا و اميرعلی شير نوايی بر ريکارد جديد پهلوان دوران تيموريان هرات تحسين نمودند و بر موظفين امور امر گرديد تا ميلی براين ريکارد جديد نصب نمايند. خليفه حافظ يکی از ثلث نويسان مشهور قلم بدست گرفت و اين مسابقه قهرمانی تير اندازی را بر سنگ بزرگی نوشت و حکاکی کرد. اين سنگ نوشته بزرگ و ميل را در تپه سلطان ميرعبدالواحد شهيد درجای فرود آمدن تير ريکارد قهرمانی پهلوان جلال الدين ابويزيد نصب نمودند.

 

شش قرن بعد از آن روز تاريخی 23 شعبان 892  هنوز آن سنگ نوشته و ميل مسابقه قهرمانی تير اندازی جلال الدين ابويزيد دوران سلطان حسين بايقرا بالای سر ميرعبدالواحد شهيد در شهر هرات پای برجاست و خاطره آن مسابقه تير اندازی در دل تاريخ هميشه نقش خواهد بود.

 

 

 

 


December 11th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل تاریخی